قصه های شیرین اقامت لیست بلاگ ها
-
قصه من و شما و روستا
خوب یادم هست سالها پیش، عمویم، همه نوههای خانواده را سوار ماشین میکرد و با مادربزرگم به دهی اطراف تهران میبرد. تصویر چشمه بزرگ ده هم، خیلی خوب در ذهنم مانده، به خاطر بید مجنونی که شاخههای بالای سرش با نسیم میرقصیدند؛ هنوز هم گاهی چشمهایم را میبندم و به رازهایی که بید مجنون شاهدش بوده فکر میکنم...
-
تجربه اقامتی متفاوت در دل تاریخ
شبی رو تصور کنید که در حجره نقلی و کوچکی دراز کشیدید و با مهتابی درددل می کنید که از نورگیر کوچیک روی گنبد، براتون خودنمایی می کنه... نگران فاش شدن رازهاتون نباشید! مهتاب این آسمون، یکی از بهترین و رازنگه دار ترین شنونده های تاریخه که تا امروز شاهد اشک ها و لبخند های رهگذرانی بوده که توی این حجره ها دل ها شون رو خالی کردند و غصه هاشون رو فراموش.