دردَت به جانم، تو سلامت باش!
- نویسنده: سونا خرامان
- -
- منتشر شده در شنبه 25 اسفند 1397
چهارشنبه سوری امسال، برای خیلی از شهرها و روستاها تفاوت دیگری دارد؛ تعداد زیادی اقامتگاه بومگردی به جمع خانههای امن شهرهای مختلف کشورمان اضافه شدهاند که هر کدام حال و هوای خودش را دارد.
خانههای بومگردی سعی دارند تا رسوم و آیین محلی را زنده کنند و در این میان، جشنهای آیینی را با توجه به شرایط و تا حد امکان نزدیک به همان گذشتهها برپا میکنند.
چهارشنبه سوری که بازماندهای از آیین باستانی ایرانیان است، از اعتقادی قدیمی سرچشمه میگیرد. در زمانهای خیلی دور، مردم معتقد بودند که چهارشنبه آخر سال، از آسمان بلا نازل میشود و واجب است که برای رفع نحسی آن جشن گرفته شود. ایرانیان اعتقاد داشتند که هرگاه آتشی روشن شود، بیماری، فقر، بدبختی، ناکامی و همه بدیها و زشتیها محو میشود و روشن کردن آتش را راهی برای پیدا کردن روشنی در دل و روح میدانستند تا اثرات اهریمنی و نامبارکی را از بین ببرد.
در ادامه مطلب میتوانید با مراسمی که در استانهای مختلف برگزار میشده، آشنا شوید، شاید دلتان بخواهد آخرین چهارشنبه سال 97 را جایی متفاوت از همیشه، جشن بگیرید؛ جایی مثل یزد، شیراز، اصفهان، بوشهر یا...
برای تجربه یک چهارشنبه سوری متفاوت، میتوانید روی سایت مکانچی، اسم شهر موردنظرتان را جستجو کنید تا فهرستی از اقامتگاههای هر شهر به شما نشان داده شود.
چهارشنبه سوری در تهران
قدیمها، که تهران هنوز اینقدر بزرگ نشده بود و دسترسی به بیابانهای اطراف تهران، راحتتر بود، روز آخرین سهشنبه سال، بعضی از مردم بوتههای خشک را از بیابانها اطراف تهران جمع میکردند و با شتر به شهر میآوردند و در همه محلهها میفروختند تا بساط آتشبازی شب فراهم شود.
غروب، آتشها برپا میشدند و همه باید از روی آتشها میپریدند و میخواندند: سرخی تو از من، زردی من از تو... که البته این رسم هنوز پابرجاست و خیلیها شب چهاشنبه سوری با پریدن از روی آتش این شعر را میخوانند و آرزوی سلامتی در سال جدید میکنند.
رسم پریدن از آتش در همه شهرها انجام میشود و یک آیین همگانی در همه محلهها به حساب میآید.
در بعضی از شهرهای دیگر، علاوه بر پریدن از روی آتش و آرزوی سلامتی، رسوم دیگری هم اجرا میشود.
آیین چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف
در استان آذربایجان شرقی، تبریزیها به هم آب یا گلاب میپاشند و معتقدند این کار زندگی را با سعادت همراه میکند.
در شهری مثل ارومیه در آذربایجان غربی هم خانوادهها به خانه مسنترین فرد فامیل میروند و با خوردن آجیلی که از هفت نوع خوراکی آماده شده، سرگرم شبنشینی میشوند. در این بین، معمولا کسی که آرزویی دارد تقسیم آجیل میان افراد را به عهده میگیرد تا به آرزویش برسد.
در مغان اردبیل، مردم ساعات پایانی آخرین سهشنبه سال و قبل از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی کنار رودخانه می روند و آتش به پا میکنند، جوانها سوارکاری میکنند و بعد از گذشت ساعتی، زنان ظرفهایی را که همراه دارند از آب رودخانه پر میکنند و به خانه میآورند و آب آن را به دور خانه میپاشند و معتقدند با این کار نحسی این شب از خانه دور خواهد شد.
بوشهریها هم بعد از پریدن از روی آتشهایی که جلوی درهای خانهها روشن کردهاند، با قایق به دل آب میزنند و این کار انرژیهای منفی این شب را از بین میبرد.
کوزه شکستن در چهارشنبه سوری هم رسم خراسانیهاست. مردم این استان، در کوزههای کهنهشان مقداری نمک را که نشان از شوربختی است با کمی ذغال به عنوان نماد سیاهبختی و سکهای که ارزش چندانی ندارد، میریزند و آن را دور سر همه افراد خانواده میچرخانند و آخرین نفر، کوزه را از پشت بام به کوچه پرت میکند.
اما در سیستان و بلوچستان، مردم گونی، پتو و نمدهای کهنه را اصطلاحا گوله میکنند و آن را در غروب آخرین سهشنبه سال آتش میزنند.
برپایی جشن چهارشنبه سوری در شهر شیراز، کمی متفاوت است. در شیراز، دختران جوان در شب چهارشنبه به سعدیه میروند و از آب استخر سعدیه بر سر و رویشان میریزند و معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر میشود. زنان و دختران شیرازی، برای رسیدن به آرزویشان، زیر منبر مسجد جامع شهر دعا میخوانند و سپس حلوا و آش میپزند و تقسیم میکنند.
مراسم کردها، به صورت گروهی برگزار میشود و مردم کردستان، به صورت دستهجمعی به صحرا و کنار چشمهسارها میروند و این شب را به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتن میگذرانند و زمانی که میخواهند به خانه بازگردند، هر کسی مقداری سنگریزه جمع میکند و بدون این که به پشتسرش توجه کند، سنگریزهها را از روی شانه به عقب پرتاب میکند و معتقدند این کار بلا و آفت را در سال جدید از آنها دور خواهد کرد.
شاید اسم شالاندازی را شنیده باشید؛ مراسم شالاندازی هم از رسوم مردم کردستان است و به این صورت اجرا میشود که جوانترها از بالای پشت بام، یا کنار در و پنجرههای خانههای همسایه شروع به خواندن سرود میکنند و از دریچه شالی را آویزان میکنند. صاحب خانه هم هدیهای را که معمولا سکه، تخممرغ، شاخه نبات، کله قند، جوراب یا نخودچی و کشمش است به شال میبندد و با کشیدن شال، جوان را متوجه دادن هدیه میکند.
مردم خرمآباد در چهارشنبه سوری، هیزم را به هفت قسمت تقسیم میکنند و با فاصلههای معینی در یک ردیف میچینند و آتش میزنند. سپس از روی آتشها میپرند تا نحوست این شب را پشت سر بگذارند.
در استان گیلان هم، آیینهای خاصی اجرا میشود. گیلانیها معتقدند در این شب حتما باید اسفند و کندر و گلاب و شمع در خانه باشد؛ اسفند و کندر را دود میکنند و گلاب را به صورت میزنند و شمع را به نیت روشنایی روشن میکنند.
مردم گیلان صبح روز چهارشنبه سوری، خاکستری که از آتشبازی شب قبل به جا مانده پای درختهایشان میریزند و اعتقاد دارند که با این کار درختهایشان بارور میشود.
در روستاهای مازندران، مردم علاوه بر کشتی گرفتن و دود کردن اسفند، آشهای محلی میپزند و در آن از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات استفاده میکنند.
در استان مرکزی، علاوه بر برپایی مراسم آتشبازی، مقداری حلوا، خرما یا شکرپنیر سرگذر میگذارند و به عابران تعارف میکنند تا خیری باشد برای آمرزش امواتشان. هر عابر، یک دانه برمیدارد و قبل از خوردن، برای آمرزش اموات خیراتدهنده، سوره حمد را میخواند و سپس خوراکی را میخورد.
رسمهایی که دیگر کمتر اجرا میشوند
یکی از رسومی که قبلا میان زنان شیرازی مرسوم بوده، فال گوش ایستادن در چهارشنبه سوری است. زنان شیرازی برای فال گرفتن، چادر سر میکردند و بعد از نیت کردن، در گوشهای از کوچه میایستادند و براساس حرفهایی که از عابران میشنیدند تفأل میزدند. اگر گفته عابر مطابق میلشان بود برایشان معنی به مراد رسیدن داشت.
در بعضی از شهرها هم، دختران دم بخت را غروب چهارشنبه سوری با جارو از خانه بیرون میانداختند به این امید که تا سال بعد ازدواج کند.
قاشق زنی هم، از آن رسومی است که خیلی از ما شنیدهایم و شاید سنمان به دیدن اجرا شدن این آیین قد ندهد؛ در قاشقزنی، دختران و پسران چادر به سر میکردند و در کوچهها با قاشق به کاسهها میزدند و با صدای بلند از اهالی کوچه میخواستند تا هدیهای به داخل کاسهشان بریزد.
شعر چهارشنبه سوری
زردی من از تو
سرخی تو از من
سرخی آتش مال ما
زردی ما مال شما
چهارشنبه سوری میکنیم
سینه بلوری میکنیم
گل چهارشنبه سوری
درد و بلا رو ببری