درباره سنندج: خوردنیها، شنیدنیها و دیدنی های سنندج
- نویسنده: حبیبه بدری
- -
- منتشر شده در سه شنبه 8 بهمن 1398
سفر به سنندج سفر به تاریخ است، نه تنها برای قدمت تاریخی شهر، جاذبه های سنندج و دیدنی های سنندج، که حتی زبان مردم سنندج زبانی متعلق تاریخ است. زبان کردی و فارسی هر دو از مجموعه زبانهای هند و اروپاییاند و هر دو متاثر از زبان اوستایی. زبان مردم سنندج، کردی مرکزی با گویش اردلانی است که با گذشت زمان تغییراتی در لهجه داشته. اما به طور کلی زبانهای کردی از زبانهای ایرانی شاخه غربی است و به گفته بعضی از اندیشمندان، بازمانده زبان پهلوی پارسی که با زبان فارسی و بلوچی خویشاوندی دارند. خلاصه که در سنندج همیشه به گوش باشید و هر کلامی را که مردم این منطقه با زبان و لهجه خود می گویند مثل آواز و ترانهای اساطیری بشنوید تا سنندج را شنیده باشید. اگر پیش از سفر به سنندج این گزارش را بخوانید، میتوانید مثل یکی از اهالی آنجا شهر را بگردید و درباره سنندج بدانید؛ همانقدر دور، همانقدر نزدیک.
دیدنی های سنندج: درخت زردآلو گفت خوشآمدید
به گردنه صلواتآباد که برسید، یعنی تا سنندج و دیدنی های سنندج راهی نمانده، همان شهری که از فراز گردنه و در دره میبینید. اما برای اینکه مشهورترین مکان گردشگری و یکی از دیدنی های سنندج را ببینید باید همان راهی که شما را به سنندج رسانده به سمت غرب، آنسوی شهر ادامه دهید تا به میدان گاز برسید. درباره سنندج، میدان گاز، یعنی ابتدای تفرجگاه مردم سنندج. میدانی که وجه تسمیه نامش ستون بلند گازی است که پیشتر روشن میشد و فوارههای آب در پایین ستون، آن را همراهی میکرد. از آنجا که این میدان در ابتدای منطقه تفریحی آبیدر قرار دارد، حتی دور دور کردن در آن از تفریحهای مردم سنندج به حساب میآید، مخصوصا اگر اهل بستنی باشید و بروید سراغ راسته بستنیفروشیها. منطقه تفریحی آبیدر اما که سالهای زیادی از شکل امروزیاش نمیگذرد، اصل داستان است و جایی برای تاریخگردی، زیارت و سیاحت. جاده آسفالت را که به سمت آبیدر بالا بروید و برسید به آخرین جایی که ماشینرو است، میرسید به جایی که سنندجیها «شلان» یا «دار شلان» میخوانندش، یعنی درخت زردآلو، درباره سنندج همین درخت زردآلو هم میتواند جزو این اسم از زمانی به اینجا داده شد که فقط یک درخت زردآلو به مهمانان آبیدر خوشآمد میگفت. آبیدر هم آبیدر شد چون سنندجیها به این منطقه میگویند «آوْدَر» یعنی اینجا از هر جایی آب زده بیرون. در آبیدر هم پیست دوچرخهسواری هست که قرار است تا چند وقت دیگر دوچرخه برای اجاره هم داشته باشند، هم منطقه «هفت آسیاب» که هرچند حالا اثری از هیچکدام از آسیابها نمانده، اما دشتی است برای گشت و گذار. آبیدر یک پرده بزرگ برای نمایش فیلم هم دارد، از همانها که توی فیلمها مردم با ماشین جلوی پرده ایستادهاند و از توی ماشین فیلم میبینند. از دیگر جاذبه های سنندج، «نظرگاه خضر زنده» است، جایی برای بخش زیارتی آبیدر، جایی که محلیها به ««خیر زنه» میشناسند و معتقدند جایی است که زمانی حضرت حضر در آن حضور داشته و اصلا آبادانی آبیدر مرهون همین حضور است.
لکلکهای مهمان، لکلکهای همسایه
انیمیشن دو بعدی «خداوند لکلکها را دوست دارد» را نه فقط آنها که کودکی شان را در دهه هفتاد گذرانده اند، بلکه بچه های دهه 60 و بالاتر هم به یاد دارند. کافی است تیتراژ این انیمیشن را در جمعی از همه رده های سنی پخش کنید تا ببینید چطوری همه دارند زمزمه می کنند «دعا کنیم تو شب ها/ که ای خدا، ای خدا/ زودی بیان لک لک ها». موضوع این مجموعه که در سال 79 ساخته شد درباره کوچ لکلکها به دهکده و ماجرای دوستی آنها با بچههای ده بود. هرچند در این انیمیشن کاراکترها به فارسی معیار حرف می زدند، اما فضای آن چیزی شبیه روستاهایی در کردستان بود و روستایی که داستان انیمیشن در آن می گذشت هم اینطوری معرفی شده بود: «در گوشهای از سرزمین پهناور ما روستایی بود زیبا، با مردمانی خوب و زحمتکش. این روستا در دامنه کوهی بلند قرار داشت با درهای چوبی زیبا پر از خانههای قشنگ نقلی و کوچههای تنگ و کاهگلی. و پنجرههای رنگارنگ». انگار این توصیف درباره سنندج است و درباره یکی از روستاهای استان کردستان که مردم و لکلکها کنار هم در صلح و آرامش زندگی میکنند. مردمی که برای لکلکها لانه میسازند و اجازه نمیدهند بچهها به پرندهها آزار برسانند و از همین مراقبت است که لکلکها هم به راحتی با مردم روستا تعامل میکنند و در نزدیکترین جای ممکن به آدمها لانههایشان را میسازند. اتفاقی که از دیدنی های سنندج است و درباره سنندج شدنی است. شاید شما هم فیلم مرد روستایی را در فضای مجازی دیده باشید که مثل شاگرد بنایی که برای اوستا آجر میاندازد، برای لکلک چوب میاندازد و اوستای معمار را تشویق میکند. لکلک هم شاخههای خشک درخت را یکی بعد از دیگری با منقار میگیرد و خانه اش را کامل میکند.
اگر هوس دیدن لکلک سفید دارید باید فصل بهار را برای سفر به کردستان انتخاب کنید تا همه جاذبه های سنندج را یکجا ببینید، اما هرچند لکلک سفید در بیشتر نقاط استان دیده میشود، اما درختان بلند بلوط و فراوانی غذا در شهرستانهای بانه و مریوان زیستگاه مناسبتری برای این گونه از لکلک ها به وجود آورده. اما اگر بخواهید جایی بروید که میزبان بیشترین لکلکهای سفیدند، روستاهای بیلو، دره تقی و قلقله در مریوان -که رتبه اول را روستای بیلو دارد- و روستای سویرو در بانه را انتخاب کنید. در زبان محلی به این پرنده «حاجی لهق لهق» میگویند و مردم استان کردستان حضور این پرندگان را مایه خیر و برکت و خوش اقبالی میدانند.
خمیرهای خوردنی خوشمزه
ترکیب خمیر نان، پیاز و نمک ترکیب سادهای است، حتی وقتی پیچک کوهی یا پیازچه و سبزیهای دیگر با آن مخلوط شود یا با روغن حیوانی و کره چرب، اما سنندجیها با همین ترکیب ساده نانی درست میکند که روی «ساج» پخته میشود و به آن «که لانه» میگویند، خوراکیای که فقط نان نیست و مثل غذای کامل میتواند سیرتان کند. این خوراکی آنقدر محبوب است که نه تنها گردشگرها، بلکه اهالی سنندج هم در گردشهای آخر هفته و بازارگردیهای روزانه، خودشان را مهمان کلانه میکنند، آن هم با دوغ محلی. با این توصیف این خوراکی نه فقط از خوردنیها که از دیدنیهای سنندج هم به حساب میآید. سنندجیها یک نان خوشمزه دیگر هم دارند به نام «شلکینه» که در تهیه خمیر آن به جای آب از شیر استفاده میشود.
درباره سنندج، خورشها هم میتوانند از جاذبههای سنندج باشند. خورشهای محلی که بیشتر به دلایل فراوانی سبزیهای کوهی، غذای محلی این شهر و اطراف آن شدهاند. مثل خورش ریواس یا خورش گیلاخه که با گیاهی با همین نام که بومی این منطقه است طبخ میشود. اهالی سنندج یک غذای ساده وخوشمزه هم دارند به نام خورش تره کردی، که با تره خرد شده، گوشت چرخ شده، پیاز، رب گوجه فرنگی، زرشک، روغن، پودر لیمو و ادویه های مخصوص پخته میشود.
درباره سنندج خوب است بدانید که یک بازار معروف برای فروش پوشاک دستدوم دارد. بازاری که به رسم همه فروشگاههایی که کالاهای دستدوم میفروشند به تاناکورا معروف است و یک جورهایی از جاذبه های سنندج. نامی که از سریال «سالهای دور از خانه» و نام فروشگاههای زنجیرهای بازیگر اصلی آن یعنی اوشین باقی مانده. برای پیدا کردن این بازار و راسته که حالا دائمی شده، باید به انتهای خیابان شهدا بروید، فقط یادتان باشد که به قول سنندجیها «سرِ بار» برسید که جنسهای خوب تمام نشده باشند.
دف بزن، ذکر بگو
نمیشود درباره سنندج گفت و شنید اما سراغ موسیقی و مهمترین ساز این منطقه، یعنی دف نرفت. دف برای اهالی سنندج تنها یکی از سازهای موسیقی نیست، مردم سنندج با دف ذکر میگویند و برایشان مقدس است. تا آنجا که ماه ربیعالاول که در سنندج به «ماه مولود» معروف است از مساجد و خانهها صدای دف میآید و یک جورهایی از جاذبههای سنندج به شمار میرود. اینجا چهها یادگیری موسیقی را با دف شروع میکنند. اما این همهی نسبتی نیست که مردم سنندج با ساز و موسیقی دارند. بسیاری از مشاهیر موسیقی از سنندج برآمدهاند، مثل خانواده کامکارها که تنها یکی از گروههای خانودگی موسیقی سنندجاند.
اقامت در سنندج
اگر از اقامتگاههای شهری خسته شدهاید و میخواهید اقامت در سنندج را متفاوت کنید، اقامت در روستاهای اطراف را تجربه کنید. روستاهایی با خانههای سنگی و کوچههای پلکانی که برخی قدمت تاریخی دارند. پیدا کردن این اقامتگاه در سایت مکانچی کار سادهای است. چون در صفحه اول سایت مکانچی میتوانید شهر یا روستای مورد نظر را جستوجو کنید تا لیستی از این اقامتگاهها در اختیارتان قرار بگیرد.